ابرها،خواب كوچ مي‌بينند!

هر آمدنی را رفتنی است ، نمیشود که بیایی و یک جا ساکن بشوی ، اگر ساکن بشوی می گندی ، ساکن شدن و بی حرکتی و عادت به وضع موجود مساوی است با گندیدن و تباهی و نابودی ، نمیشود جایی بمانی و ماندگار بشوی ،رفتن کلیدی است برای رسیدن به جاودانگی و ماندگاری، رفتن مساوی است با کسب تجربه های جدید ، آشنایی با فضاهای جدید ، با یک جا ماندن نمیشود پیشرفت کرد ، باید رفت و رفت و رفت ….
دل کندن از این وبلاگ برای من خیلی سخت است ، اما چاره ای نیست ،باید کوچ کرد و دل کند از همه ی چیزهایی که یک زمانی دوستشان داشتم، هر مردی زمانی دست به کوچ میزند ، زمان این کوچ را هیچ وقت نمیتوان پیش بینی کرد ، باید مرد باشی تا بفهمی این حس یعنی چه ، نشسته ای و ناگهان حسی از جنس شهود تو را فرا میگیرد ، نمیتوان این احساس را توصیف کرد ، فقط میدانی که باید کوله بارت را برداری و بروی جایی دیگر ، بروی تا بزرگتر شوی ، بروی تا بیشتر یاد بگیری ، اندیشه ی سبز یک تجربه ی شیرینی بود که هیچ وقت فراموشش نمیکنم …..

+اگر دوست داشتید میتوانید مرا اینجا پیدا کنید.

با خاک کوی دوست برابر نمی کنم

امروز تولد رفیقی است که دغدغه ی عمده اش این است:در زمانه ای گرفتار شده ایم که در آن « اهل علم و دانش را افرادی دور از ایمان و افراد مومن و دیندار را آدمهایی احمق و نادان میخوانند .» *

نادر عزیز !

«تولدت مبارک »

* جمله ی داخل پرانتز را در صفحه ی اول «رباعیات خیام با تصحیح بهاالدین خرمشاهی» که امسال بهم عیدی داده ، نوشته بود.

خشن ترین فرد در ذات خدا

«اوصيكما بتقوى الله و ان لا تبغيا الدنيا و ان بغتكما،و لا تأسفا على شى‏ء منها زوى عنكما…»

«شما را به تقوى و ترس از خدا سفارش ميكنم و اينكه دنيا را نطلبيد اگر چه‏دنيا شما را بخواهد و به آنچه از (زخارف دنيا) از دست شما رفته باشد تأسف مخوريد و سخن راست و حق گوئيد و براى پاداش (آخرت) كار كنيد،ستمگر را دشمن باشيد و ستمديده را يارى نمائيد. »

* توضیح تیتر:جمله ای از پیامبر (ص) که در مورد علی (ع) فرمود:
«او خشن ترین فرد است در ذات خداوند »

اعترافات عاشقانه

راست میگوید ، بالاخره روزی میرسد که من و او و خیلی های دیگر با خاطری آسوده و مصمم و با خیالی راحت ، بی هیچ دغدغه و نگرانی ، شعری مینویسیم و مینویسیم تقدیم به خانم ….

+دلتنگ دستهایش هستم.

The Hustler

خودم به خودم:
you`re a Loser.

یکی به من :
You’re not a loser, Eddie, you’re a winner. Some men never get to feel that way about anything.

خودم به خودم:
How can I lose?

سوال :
So what beat me?

+ در مورد سوال، کلمه ی Character میتواند کلید باشد.

+تکه هایی از دیالوگهای فیلم «بیلیارد باز » با بازی پل نیومن که این روزها به طور عجیبی تبدیل به دیالوگهای خودم با اطرافیانم شده است.

بایدها و نبایدها

کافکا :
« نقطه ای هست که بازگشتی ندارد ، باید به این نقطه رسید.»

داستان دو شهر

«بهترین روزگار و بدترین ایام بود.دوران عقل و زمان جهل بود .روزگار اعتقاد و عصر بی باوری بود.موسم نور و ایام ظلمت بود.بهار امید بود و زمستان نا امیدی.همه چیز در پیش روی گسترده بود و چیزی در پیش روی نبود، همه به سوی بهشت می شتافتیم و همه در جهت عکس ره میسپردیم _ الغرض ، آن دوره چنان به عصر حاضر شبیه بود که بعضی مقامات جنجالی آن ، اصرار داشتند در اینکه مردم باید این وضع را ، خوب یا بد ، در سلسله ی مراتب قیاسات ، فقط با درجه ی عالی بپذیرند.»

اینها را چارلز دیکنز در فصل ابتدایی « داستان دو شهر » در توصیف انگلستان سال 1775 مینویسد ، عجیب نیست ؟ این توصیفات به نظرتان خیلی آشنا نمی آیند ؟

A Streetcar Named Desire

در یکی از سکانس های ابتدایی فیلم «اتوبوسی به نام هوس » وقتی اولین بار استنلی کوالسکی (با بازی خیره کننده مارلون براندوی جوان ) و بلانچ( با بازی تحسین کننده و فوق العاده ی ویولین لی ) همدیگر را ملاقات میکنند ، استنلی میگوید:
I never met a dame yet that didn’t know if she was good-looking or not without being told, and there’s some of them that give themselves credit for more than they’ve got

این یک اصل و قاعده ی کلی است ، هنوز که هنوز است میتوان _هرجایی _ نمونه های بی شمارش را یافت.

صعب روزی ؛ بوالعجب کاری ؛ پریشان عالمی

فکرکه میکنم میبینم تمام دغدغه های ذهنی مرا همین سوال یک کلمه ای تشکیل داده است ، و مساله وقتی ناامید کننده تر میشود که متوجه میشوم تعداد این چراها در زندگی من به صورت یک تصاعد هندسی در حال افزایش هستند.

خداحافظ گاری کوپر

« از اصول معتبر زندگی لنی یکی این بود که هر وقت با چیزی مخالف بود بگوید :موافقم. چون کسانی که عقاید احمقانه شان را ابراز میکنند اغلب بسیار حساسند.هر قدر عقاید کسی احمقانه تر باشد کمتر باید با او مخالفت کرد. باگ میگفت : حماقت بزرگترین نیروی روحانی تمام تاریخ بشریت است .میگفت: باید در برابر آن سر تعظیم فرود آورد٬چون همه جور معجزه ای از آن ساخته است.»

(خداحافظ گاری کوپر نوشته ی رومن گاری ترجمه ی سروش حبیبی صفحه ی ۳۷)

« Older entries